در آسیبی که غیرمتخصص ها به تاریخ ایران میزنند

ساخت وبلاگ
guity

برای اهالی تاریخ یک ضرب‌المثل است که هیچ دانشی مانند تاریخ از آماتورها و غیرمتخصص‌ها آسیب ندیده.

نمونه‌اش سرکار خانم گیتی نوین نقاش و گرافیست ایرانی، در پاسخ به اینکه چرا اسطوره‌های یونانی را به ایرانی ترجیح داده، برای توجیه خود (که نیازی هم به توجیه نبود واقعا) با فهمی ناقص و سراسر اشتباه از تاریخ، به تاریخ آسیب می‌زند تا کار خود را توجیه کند.

می‌نویسد خشایارشاه! (منظور شاه خشایارشا است) در معبد آپولو نیایش کرده، زیرا آپولو همان میترا است و خدایان هندواروپایی یکی هستند. و سپس نتیجه می‌گیرد که اساطیر ما یکی هستند و اگر او اساطیر یونان را تصویرسازی کرده، انگار به اساطیر ایران پرداخته.
این ماجرا هم درست همچون جریان شاهزاده یعقوب را خرس در بالای درخت درید است! که گفتند شاهزاده نبود، پیغمبرزاده بود، یعقوب نبود، یوسف بود. خرس نبود، گرگ بود. بالای درخت نبود، ته چاه بود. و اصلا خود خبر غلط است چون هیچ حیوانی او را ندریده بود!
در هیچ کجای هرودوت نیامده خشایارشا در معبد آپولو عبادت کرد! اگر همیشه سخن از احترام هخامنشیان چون کورش و داریوش به خدایان رفته، آنرا ناشی از سیاست هخامنشیان دانسته‌اند که اتفاقا خشایارشا در کتیبه دیوان Xph خلاف سیاست پیشینیان را پی‌گرفت. اگرچه کاهنان دلفی با ترفندهایی از نابود شدن به دست سپاهیان خشایارشا گریختند ولی بنابر روایت هرودوت در کتاب هشتم بند 33، سپاه خشایارشا یک معبد آپولو در یونان را غارت کرد.
باید توجه کرد که اینها صرفا روایات یونانی اند که نویسنده یونانی با توجه به اندیشه خودش نوشته است. این نویسنده یونانی است که در ذهنش گاه ایرانیان را به خدایان یونانی (چون زئوس و پرسئوس) ربط می‌دهد و اکنون خوشبختانه شاگرد دبیرستانی‌های اروپا هم با توپوس و الگوهای ادبی یونان باستان آشنا هستند و می‌دانند که چنین توصیفاتی برآمده از ذهنیات نویسنده است نه واقعیت تاریخی. ضمن اینکه اصلا استدلال و استقراء هم غلط است. اگر احترام و حتا عبادت کردن در معبد خدای دیگر به منزله یکی گرفتن و یکی گرفتن به دلیل یکی بودن در فرهنگ و اساطیر و تبار هندواروپایی است، با نیایش و عبادت کورش و کمبوجیه در معبد مردوک در بابل و کمبوجیه و داریوش در مصر چه کنیم؟ مردوک و رع و آمون هم هندواروپایی بودند و معادل مزدا؟!
ما هیچ خبری از "خودآگاهی هندواروپایی" نداریم. به هیچ عنوان! ایرانیان به مراتب ایلامیان و بابلیها و آشوریها را نزدیکتر به خود می‌دیدند تا یونانیها و رمی‌ها را. افسانه «آریایی بودن اروپایی‌ها» که در قرن 19 توسط فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها مطرح شد و در قرن 20 توسط آلمانی‌ها به آن وضعیت درآمد که تا امروز نمی‌شود واژه آریایی را بدون ترس و لرز گفت و نوشت، از نظر علمی منسوخ شده. البته که هویت ما آریایی است ولی ربطی به اروپایی‌ها ندارد. همه ملتهای جهان خدای خورشید دارند، ولی این هم ربطی به هندواروپایی‌ها ندارد.
میترا هم اصلا خدای خورشید آریایی نبوده! میترا هرگز در اندیشه هندوایرانی خدای خورشید نبود. در اوستا، یشت میترا یا مهریشت از خورشیدیشت مجزاست و ربطی به هم ندارد. حتا در خرده اوستا که بعدا تدوین شد، مهرنیایش و خورشیدنیایش از هم مجزاست. ولی در ایران احتمالا از اواخر دوره هخامنشی میان میترا و شمش (که قطعا آریایی و هندواروپایی نبود) پیوند برقرار شد. و این اندیشه در دوره هلنی در شمال میانرودان و آناتولی مطرح شد که خدایان ایرانی، سامی و یونانی را یکی گرفتند و فرقه‌هایی برایش ساختند. صد تا خدای خورشید داریم. و اصلا فرض که یک زمانی در کوماژن میترا را با آپولو یکی گرفته باشند، چه ربطی به کلیت پانتئون یونانی و ایزدکده ایرانی دارد که بگوییم پس پرداختن به اساطیر یونان یعنی پرداختن به اساطیر ایران!
به راستی تاسف‌انگیز است که غیرمتخصص‌ها چنین بی‌باکانه برای توجیه برند هنری خودشان، به صرف خواندن چند تا کتاب و چند خط آن هم غلط، تیشه به ریشه تاریخ و اساطیر خود که هیچ فهم و درکی از آن ندارد می‌زنند.
غیرمتخصص گمان می‌کند، تاریخ یک مشت "داده" است که در کتابها وجود دارد و هر زمان می‌توان به فراخور موضوع یکی از آنها را بیرون کشید و مطرح کرد. نه به عقل تاریخی توجه دارند نه به درک بستر تاریخی. تکست را در کانتکست نمی‌توانند ببینند، چون شناخت بافت یا کانتکست سالها زمان و آموزش میخواهد.
آماتور نباید به سراغ منابع دست‌اول تاریخ برود. اگر هم برود باید در حد خواندن و لذت بردن باشد، نه تحلیل و ارجاع! بدون داشتن عقل تاریخی، درک بسترهای تاریخی، منبع‌شناسی و متدولوژی، با خواندن هرودوت و ایکس و ایگرگ نمی‌توان تاریخ‌دان شد.

این است تفاوت ما و غربی‌ها. و جالب است که سالها زیستن در غرب هم تغییری ایجاد نمی‌کند. چه، اتفاقا بیشتر غیرمتخصص‌های خودعلامه‌پندار در زمینه ایرانشناسی، اکنون در خارج از کشور هستند.

به امید پایان این وضع


برچسب‌ها: گیتی نوین, نقاش, گرافیست
 |+| نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۶/۱۱ساعت 13  توسط ایرانشناسی  | 
نقد و بررسی فیلم‌نامه "کوروش کبیر" اثر مسعود جعفری جوزانی...
ما را در سایت نقد و بررسی فیلم‌نامه "کوروش کبیر" اثر مسعود جعفری جوزانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pajuhesh-iranshenasi بازدید : 214 تاريخ : پنجشنبه 28 دی 1396 ساعت: 4:44